مطالعه تطبیقی در جغرافیای شهریمطالعه تطبیقی در جغرافیای شهری
در جغرافیای شهری، مطالعه تطبیقی از شهرها، جغرافیدان را از جنبههای مختلف به افقهای تازهای میکشاند و او را با تضادها و گوناگونیهای اجتماعی- اقتصادی در شهرها آشنا میسازد. جغرافیدانان در مطالعه تطبیقی به ریشههای نابسامانیهای شهری پی میبرد و سیاستگزینی مسئولین امر را در حل مسائل شهری به تحلیل میکشد.
در مطالعه تطبیقی، جغرافیدان، مثلاً در امر سیاست خانهسازی، به جای نسخهبرداری از الگوهای خارجی با توجه به شرایط اجتماعی- اقتصادی جامعه خود میان الگوها، سیاست منطقی را انتخاب میکند. به طور کلی در جغرافیای شهری مطالعه تطبیقی که در واقع تحلیل نظریههای مختلف در موضوعات و مسائل شهری خواهد بود، از چند نظر دارای اهمیت است:
-در مطالعه تطبیقی، آگاهی از تضادها و پیشرفتها و در نتیجه ریشهیابی آنها یک نوع تکان فرهنگی برای جغرافیدانان خوابآلود محسوب خواهد شد.
-جغرافیدان در مطالعه تطبیقی میتواند به بهرهگیری نظریهای در موضوع خاص بپردازد. به عبارت دیگر، مطالعه تطبیقی به جغرافیدان این امکان را میدهد که در مسائل شهری میان تضادها و و تفاوتهای موجود به این واقعیت پی ببرد که چه چیزی در حل مسائل، اساسی و چه چیزی غیر اساسی است.
-در جغرافیای شهری، مطالعه تطبیقی به تحلیل تطبیقی میانجامد و تحلیل نظریههای اجتماعی را در شناخت مسائل شهری قوت میبخشد و حتی بدون این تحلیلهای نظریهای جغرافیای شهری به صورت جغرافیای توصیفی در میآید.
با توجه به موارد بالا، در جغرافیای شهری تحلیل تطبیقی نمیتواند شامل یک کشور خاص گردد زیرا برای یک کشور غالباً شرایط واحد اجتماعی و اقتصادی حاکم میباشد.
ابعاد اجتماعی و اقتصادی جغرافیای شهری:
در زمان ما، جغرافیای شهری، ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عمیقی به خود گرفته است و در این راستا، حتی برخی از جغرافیدانان به ابعاد فضای شهری اهمیت کمتری میدهند. بدینسان که جغرافیدانان شهری به تحلیل رویدادهای شهری و کیفیت زندگی مردم بیش از ماهیت فضایی شهر اهمیت میدهند؛ زیرا این روند سیاسی و اقتصادی است که پیکربندیهای فضایی شهر را سامان میبخشند و شهرهای متفاوتی را به وجود میآورند.
مدل سیستم اجتماع شهری
از طرفی عدهای از جغرافیدانان نیز علاوه بر به کارگیری نظریههای اجتماعی، مکتبهای فلسفی و جامعهشناسی را نیز وارد مطالعات جغرافیای شهری میکنند. پس لازم است که در تحلیل روابط میان فعالیتهای انسانی و ساخت فضایی شهر از طریق مکتبهای سیاسی و تحلیل نیروهای جهانی به بررسی پرداخت تا تفاوتها و قطببندیهای فضایی- مکانی کاملاً شناخته شود.
بینالمللی شدن سرمایه، تنها یکی از ابعاد جدید ساخت جهانی است که قادر است در تجدید سازمان فضایی تولید به همراه تکنولوژی پیشرفته حمل و نقل و ارتباطات مکانیابی مجدد تولید را از طریق اقتصاد جهانی عملی سازد. بدینسان ملاحظه میشود که رقابتهای مادرشهرهای جهانی به آینده اقتصاد سیاسی ملی و اقتصاد سیاسی بینالمللی وابسته میگردد.
نتیجه آنکه عامل اصلی در ساخت شهرها با تصمیمات سیاسی در سطح محلی و جهانی ارتباط پیدا میکند. به سخن دیگر هرفضای جغرافیایی، هر چشمانداز جغرافیایی و هرمحیط ساخته شده، از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در سطوح محلی، ناحیهای و جهانی تأثیر میپذیرد و شکوفایی، رکود و توقف اقتصادی، توسعه اجتماعی و کیفیت زندگی مردم در شهرها با شرایط فوق ارتباط پیدا میکند. این شرایط میتواند شهرها را به صورت دو قطبی در آورد که در یک سمت آن، منطقه پررفاه قرار میگیرد و در طرف دیگر شهر، سالمندان کم درآمد، بیخانمانان شهری، اقلیتهای قومی – نژادی و منحرفین اخلاقی، در دنیایی جدا از منطقه پر رفاه شهر به زندگی خود ادامه میدهند.